ورود ثبت نام سبد خرید

نشر مصدق

خدایان جنگ «کن ایگلدن»

0تومان

Please wait while flipbook is loading. For more related info, FAQs and issues please refer to DearFlip WordPress Flipbook Plugin Help documentation.

شناسه کالا :100953
عنوان :خدایان جنگ
شابک :‭978-600-7436-62-2
مولف :کن ایگلدن
مترجم :مهدی افشار
قطع :رقعی
سال چاپ : ۱۳۹۵
تعداد کل صفحات :‫۵۱۲
نوع جلد :شومیز
وزن :710 گرم
کتاب خدایان جنگ اثر کن ایگلدن، به شرح فرمانروایی ژولیوس سزار، سردار و سیاست‌مدار بزرگ روم باستان می‌پردازد.
گایوس ژولیوس سزار یا ژول سزار یا قیصر «دیکتاتور» و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود.
او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سه‌گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهم‌ترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل‌گیری تمدن کنونی فرانسه می‌دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاری‌هایش با سنا و پومپی آن را بی‌سرانجام گذارد. او همچنین لژیون‌هایش را به آن‌سوی رود روبیکون رهبری نمود.
وی در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش از میلاد) به راه‌انداخت فرمانروای بی‌چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست‌زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کار‌ها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته‌ای دیگر از سناتور‌ها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.
کن ایگلدن (Conn Iggulde)، رمان‌نویس تاریخى اثر خدایان جنگ (Empror: The Gods Of War)؛ گویى برگ برگ تاریخ آن روزگاران را پیش روى نهاده و تاریخ را به تصویر کشیده است و گویى این در ذات رمان‌هاى تاریخى است که رمان‌نویس وجوهى تاریک از تاریخ را پرتوى روشن مى‌افکند و بر مبناى واقعیت‌هاى تاریخى جلوه‌اى تازه به آن‌ها مى‌بخشد تا خواننده به راستى تاریخ را آن‌گونه دریابد که واقع شده.
ایگلدن راوى دوره‌اى از تاریخ روم و مصر باستان، به نظر مى‌رسد در گوشه‌اى تاریک از کوچه پس‌کوچه‌هاى حادثه ایستاده و لحظه لحظه حوادث را با چشم خود دیده و گفت‌وگوهاى قهرمانان این حوادث را با گوش خود شنیده است؛ دیده‌ها و شنیده‌هایى را که در ترازوى خرد و منطق، باورپذیر مى‌نماید و آن وقت همگام با راوى شما نیز همه چیز را مى‌بینید و همه چیز را باور مى‌کنید و چه زیباست این‌گونه تاریخ را آموختن و بر ذخایر دانش خویش افزودن، بى‌رنج یادگیرى. اما تلخ‌ترین و شاید شیرین‌ترین بخش این قصه بلند، بخش پایانى آن است آن‌گاه که منجى روم در جایگاه دیکتاتوران مى‌نشیند و سنا درمى‌یابد که خطر دیکتاتورى نزدیک است و آواى پرطنین چکمه‌هاى دیکتاتور را به گوش جان مى‌شنود و آن‌گاه است که دستور مرگ سزار را به رغم همه خدماتى که کرده است، صادر مى‌کند.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
سزار و فرماندهانش در کنار اسبان‌شان در برابر درهاى مجمع قانون‌گذارى در شمال شهر ایستادند. در ورودى ساختمان مجمع باز شده بود و بر روى دیوارها محافظى وجود نداشت که به مقابله بپردازد. اکنون که آن لحظه فرا رسیده بود، سکوتى بر سراسر شهر حکم‌فرما شده بود و همه گذرگاه‌ها خالى افتاده بود. سواران گل به یک‌دیگر نگاهى افکندند و مى‌دانستند که نگاه‌هاى بسیارى به آنان دوخته شده است.
آواى گام‌ها و سم اسبان چهار لژیون طنینى گنگ داشت. نیروهاى سزار مى‌توانستند لرزش زمین را زیر پاى اسبان‌شان حس کنند و غبارى را مى‌دیدند که در میان شکاف سنگ‌ها شناور بود. پانزده هزار نیرو به سوى شهر مى‌آمدند، پانزده هزار نفرى که خائن نامیده شده بودند. آنان در صفوف شش نفرى حرکت مى‌کردند و دنباله ستون تا آن‌جا بود که چشم قادر به دیدن نبود.

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟